معنی لغات حکایت حکمت فارسی پنجم

غلام: خدمتکار، بنده، خدمتگزار
محنت: رنج و سختی
نیازموده: تجربه نکرده
گریه و زاری: گریه کردن
ملاطفت: مهربانی، لطف آرام نمی گرفت: ساکت نمی شد
ملک: پادشاه
آزرده: غمگین، ناراحت
حکیم: انسان دانا و دانشمند، طبیب
فرمان: دستور

به طریقی: به روشی
خامش: مخفف خاموش، ساکت
غایت: نهایت
لطف: مهربانی
کرم: بخشش

بفرمود: دستور داد
غوطه: فرو رفتن در آب
جامه: لباس
آویخت: آویزان شد
پسندیده آمد: خوشش آمد

سکان: وسیله ای برای هدایت کشتی
برآمد: بالا آمد، وارد کشتی شد
حکمت: دانش، دلیل خردمندانه
غرقه: غرق شدن
باری چند: چند مرتبه

حکایت حکمت فارسی پنجم

درس آزاد فارسی هفتم

هم معنی درس 4 فارسی پنجم

درس آزاد فارسی نهم با جواب

معنی شعر های کتاب فارسی چهارم

معنی کلمات درس ششم زبان هشتم

معنی کلمات درس پنجم زبان هشتم

هم معنی تمام واژه های فارسی هشتم

پنجم ,فارسی ,حکمت ,حکایت ,معنی ,دستور ,حکمت فارسی ,حکایت حکمت ,فارسی پنجم ,معنی لغات ,لغات حکایت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نازی وآبجی ایرنسل من در جستجوی خویشتن گلفا کاریز یزد 52 هرتز تنهایی وبـــلاگ عـــترت پیـــامبر اعظـــم ravansanasi همسرانه کمیته پژوهشی آموزش و پرورش بندر انزلی